هالیوود در خدمت صهیونیسم

 

1-    صهیونیسم از زمان شکل­گیری به عنوان یک جنبش و پس از آن تاسیس رژیم صهیونیستی باسیطره بر رسانه های گروهی و وسایل ارتباط جمعی، برای جهت دهی به افکار جهانیان تلاش بسیاری به خرج داده است. از آنجا که در دنیای معاصر، رسانه­ها مهمترین و قدرتمندترین وسیله برای جهت دهی و شکل دهی افکار عمومی بوده­اند، صهیونیست­ها با شیوه­های گوناگون از آنها بهره گرفته­اند. در این میان، سینما است به دلیل جذابیت­های بصری و نوعی تنوع و مقدرت تحقق هر گونه تخیلی، نقشی ویژه در افسونگری­های صهونیست­ها برای القای افسانه های خود داشته است.

2-    صهیونیسم از این ابزار برای ترویجافکار صهیونیستی و تبلیغ برای رژیم اشغالگر قدس استفاده نمود. افکاری که اصولاً برپایه اقدامات نژادپرستانه پایه­گذاری شده است. در این راستا در مجله «الاخبارالمسیحیه الحره» سال 1938 آمده است: «صنعت سینما در آمریکا کاملاً یهودیاست و یهودی بی آن که احدی در این زمینه با او منازعه کند، بر آن حکم می­راند. تمامکارپردازان این صنعت یا یهودی هستند و یا از دست پروردگان یهودی. هنوز هم یهودیان و به طور خاص­تر صهیونیست­ها که مالکیت بسیاری از شرکت­های رسانه­ای جهان را در اختیار دارند. بزرگترین غول رسانه­ای جهان روپرت مرداک، روابط بسیار نزدکی با صهیونیست­ها از جمله آریل شارون داشته و به شدت به آرمان­های صهیونیست­ها متعهد است.   

3-    سینما از زمانتاسیس در قرن نوزدهم در راستای دو هدف عمده صهیونیست­ها به کار گرفته شد که عبارت بودند از 1ـاهداف مادی و به دست آوردن سودهای کلان 2ـ تسخیر اندیشه انسان­ها از طریق انتشارافکاری که موید اهداف سیاسی و اجتماعی آنها باشد که صهیونیست­ها متاسفانه تاکنون در این راهمـوفق بـوده­اند. هر چند برخی بر این گمانند که منظور از سینمای صهیونیسم، سینمایاسراییل است، اما باید گفت سینمای صهیونیسم اختصاص به مکان خاصی ندارد، بلکه سراسر جهان به ویژه دنیای مسیحیت را هدف قرار داده است و در حال حاضر بزرگترین شرکت­های سینمایی جهانمانند

«متروگولدن مایر»، «کلمبیا پیکچرز»، «برادران وارنر»، «پارامونت»، «فاکس قرنبیستم» و «یونیورسال» را در قبضه خود گرفته است. می­توانید فهرستی تفصلی از عوامل و نقش آفرینان یهودی و صهیونیست عرصه هنر به ویژه هالیوود را در سایت www.jewwatch.com  مشاهده کنید.

4-     حیات سینمای صهیونیسم را می­توان به طور کلی به چهار دوره تقسیم کرد؛ دوره اول: پس ازکنفرانس بازل در سوئیس برای تاسیس دولت یهود: در این دوره صهیونیست­ها به ساخت فیلم­هایی برگرفته از داستان­هایتورات می­پرداختند و به تدریج این اندیشه را القا می­کردند که فلسطین سرزمین موعوداست. بعد از وعده «بالفور»، وزیر وقت امورخارجه انگلیس در سال 1917 و اعلام فلسطین به عنوان وطن یهودیان، سینمای صهیونیسم در  فیلم­هایی مانند «پسر زمین» و «ده فرمان» در سال1925یهودیان پراکنده رابرای مهاجرت به فلسطین تشویق می­کرد. دوره دوم: پس از تاسیس رژیم صهیونیستی: دراین مرحله صهیونیست­ها که از تاسیس دولت یهود (رژیم صهونیستی) فارغ شده بودند به ساخت فیلم­هاییرو آوردند که در آن، این موضوع را القاء می­کرد که اسراییلی­ها نماینده فرهنگ وتمدن پیشرفته بشریت هستند و در کنار آن اعراب را بادیه نشینانی بی­فرهنگ با خوی ومنش غیرانسانی و مسلمانان را افرادی خشن و گروه­هایی تروریست معرفی می­کردند تا ازآنها تصویری نامطلوب در اذهان به وجود آورند. بعد از حمله رژیم صهیونیستی به مصر ومحکومیت جهانی این رژیم حتی از سوی آمریکا، یهودیان به تهیه فیلم­هاییپرداختند که در آن اعراب را گرگهایی گرسنه معرفی کردند و خود را ملتی با تمدن ودارای فرهنگ اصیل نشان می­دادند. دوره سوم: پس از جنگ سال 1967: در این دوره که دورهطلایی سینمای اسراییل نیز محسوب می­شد، فیلمهایی ساخته شد که در آن این مضمون راتلقین می کرد که اعراب باید قضیه فلسطین را فراموش کنند و وجود رژیم صهیونیستی رابه خود بقبولانند. مردم جهان نیز باید این مساله را بپذیرند که حق یهود در فلسطیناز آنها غصب شده بود که بعد از مدتها یهودیان توانسته­اند این حق را اعادهکنند. در این باره می­توان از فیلم «جنگ سینا» در سال 1968 و «نامم رانجوا کن » در سال 1972 به کارگردانی «جیمز کاموللر» را نام برد. دورهچهارم پس از جنگ سال 1973: در این دوره سینمای صهیونیستی شاهد تحولی بنیادین بود؛ زیراسینما به سمت ترویج فساد و فحشا پیش رفت. در این دوره کارگردانان به تولیدفیلمهایی به ظاهر علمی روی آوردند که در خلال آن به تبلیغ بی­بند و باریهای جنسی واخلاقی می­پرداختند. پس از مذاکرات «کمپ دیوید» و صلح بین مصر و اسراییل در سال1976که سینما در همه ابعاد زندگی نفوذ کرده بود، سینمای صهیونیستی گاهی بهتبلیغ اندیشه یهودیان و قهرمانی آنها می­پرداخت که نمونه آن فیلم روز استقلالبه کارگردانی «رونالد امیریچ» در سال 1996  بود که جوایز بسیاری ازجشنواره­ها را به خود اختصاص داد. بعضی اوقات نیز کارگردانان با ساخـت برخی فیلم­هایمربوط به موضوع «هولوکاست» به برانگیختن احساسات جهانیان و یا به دست آوردندلار اقدام می­کنند که بهترین مصداق آن فیلم «فهرست شیندلر» ساخته «استیوناسپیلبرگ» در سال 1994 است. این فیلم هفت جایزه اسکار را به خود اختصاصداد.

 

5-    سینمای داخل فلسطین اشغالی

  سینمای اسراییل تا قبل از جنگ 1967 محدود بهسریال­های کوتاه بود اما از این سال به بعد با همکاری شرکتهای بزرگ سینمایی آمریکاییچون هالیوود به تولید فیلم رو آورد. ساخت فیلم در این دوره مدتی به تاخیر افتادزیرا ساخت فیلمی برای مخاطبان اسراییلی چندان آسان نبود به این علت که اولاً مخاطبانآنها از لحاظ فرهنگی یکسان نبودند و فیلمی که با ارزش­های فرهنگی یک یهودیآمریکایی تعارض چندانی نداشت با فرهنگ یک یهودی شرقی تبار مغایر بود و حتی ممکن بودآن را توهین به خود تلقی کند. در اصل، وجود یا پذیرش یک فرهنگ ملی، ریشه­دار ومشترک در سینما نمود پیدا می­کند. اکنون با گذشت بیش از 52 سالتاسیس رژیم صهیونیستی، این رژیم چندان در این عرصه موفق نبوده است.

 

6-     هالیوود بزرگترین خادم صهیونیسم

از آنجا که هالیوود با تولید بیش از 1000 فیلم در سال، بزرگترین تولید کننده محصولات سینمایی جهان و دارای بزرگترین شبکه توزیع فیلم­های سینمایی است،‌ و علاوه بر برخورداری از این شبکه از بازاریابی متقاطع بهره می­گیرد؛ به این معنی که با خلق یک شخصیت در دنیای تصویر، بهره­های زیادی از آن در ساخت اسباب بازی، تولید بازیهای رایانه­ای استفاده می کند، عملاً  از قدرت فرهنگی بسیار بالایی برخوردار است. از این رو،‌ می توان گفت خدماتی که هالیوود به صهیونیست­ها ارائه می­کند بسیار کم نظیر است و شاید بتوان تا حدودی با خدمات شبکه خبری سی ان ان در نحوه پوشش اخبار مربوط به مساله فلسطین مقایسه کرد. در کنار هالیوود، گاهی اوقات سینمای کشورهایی مانند فرانسه با فیلمسازانی همچون رومن پولانسکی گهگاه به انحاء مختلف به صهیونسیت­ها خدمت کرده­اند.

7-صهیونیست­ها فعالیت خود را در سینما، تنها بهساخت فیلم­هایی که بزرگسالان را مخاطب قرار می­دهند، محدود نکرده­اند؛ بلکه درعرص? تولید فیلم های کودکان نیز بسیار فعال ظاهر شده­اند. «والت دیزنی» کهاز مشهورترین شرکت­های تولید  کارتون  به شمار می­رود، یکی ازمهم ترین و کارآمدترین ابزار صهیونیست­ها در عرص? سینماست. سال­هایطولانی، یهودیان در سرتاسر اروپا، به عنوان «موش کثیف» شناخته و نامیده میشدند. آنها برای زدودن این تفکر ازاذهان، با همکاری «دیزنی»، به تولید مشهورترین شخصیت کارتونی دیزنی با عنوان «میکی ماوس» رو آوردند. این شخصیت کارتونی، که به سرعت در قلب تمام کودکان و نوجوانانجا باز کرد، قص? موش شجاعی بود که یک تنه در برابر تمام ناملایمات و مخاطرات پیش رویش ایستادگیمی­کرد، و با پشتکار و شجاعت خود، از هر امتحانی سربلند بیرون می­آمد. پس از پخش اینکارتون، در بیش از یک دهه، موش، دیگر موجود کثیف و تنفرانگیزی نزد کودکان ونوجوانان اروپایی و امریکایی نبود؛ بلکه به یک موجود دوست داشتنی و قابل ترحم تبدیلشد. به همین دلیل، اصطلاح «موش کثیف» در اندک زمانی، بار منفی خود را از دست داد. کارتون «تام و جری» نیز سال ها بعد، در ادام? القای همین باور، تهیه و تولیدشد.

8-      مهمترین مضامین یا به عبارت دقیق­تر اسطوره­[1]های صهیونیستی هالیوود:

1-    8:‌ سرزمین مادری یا سرزمین موعود؛ صهیون

در بسیاری از فیلم­های هالیوود یا تولیدات تصویری همسو با هالیوود، شاهد روایت زندگی شخصیت اصلی فیلم بوده­ایم که آواره و سرگردان است، از خانه دور مانده و تمنای رسیدن به خانه و کاشانه­اش را در سر دارد. شخصیت بی خانمان معمولاً مظلوم و دارای صفات انسانی ترحم­برانگیز بوده و به راحتی حس همذات پنداری مخاطبان را براانگیخته است. به منظور تقویت این حس، اغلب از شخصیت­های مونث (دختران و زنان) یا کودکان به عنوان شخصیت اصلی فیلم­های دارای این مضمون بهره گرفته شده است.

چالش­های پیش روی فرد بی­خانمان یا دور از مادر یا خانواده، تاثیرات روحی و روانی عمیقی به ویژه بر روی کودکان تماشاگر این گونه فیلم­ها دارند. هاچ زنبور عسل، با خانمان، حنا دختری در مزرعه، یونی کورن (تک شاخ) و دختری به نام نل نمونه برجسته انیمیشن­های دارای این مضمون هستند. «هوش مصنوعی» (A.I) ساخته استیون اسپیلبرگ که در ان شخصیت اصلی فیلم دیوید نامگذاری شده و صاحب یک خانواده انسانی می­شود، «من دیوید هستم» و «آزاده[2]» نمونه این گونه فیلم­ها هستند.

2-8: نژاد برتر: در تلمود که مجموعه حکم­ها، اخلاقیات و باورهای یهودی در طول تاریخ است، می­خوانیم: فقط به یهودیان می­شود به چشم انسان نگاه کرد. خارج از یهودیان همگی حیوان هستند. احکام صادره در مورد خودداری از دزدی و غارت مال دیگران، فقط در مقابل یهودیان صادق است. ‌ همچنین در کتاب کابالا که منبع تصوف یهود (کابالیسم) به شمار می­رود، چنین آمده است؛ دیگر انسان­ها به تمام معنا بی محتوا و از نژاد پست هستند. آنها فقط برای خدمت به یودیت زنده هستند. آنان حیواناتی کوچک هستند. فیلم­های شاهزاده مصر و ده فرمان که برگزیدگی قوم یهود را به تصویر کشیده­اند، در این راستا هستند. 

3-8: رژیم صهیونیستی مقدمه وبسترساز جنگ آخرالزمان بین خیر و شر: به اعتقاد صهیونیستها (جه یهودی و چه مسیحی) تشکیل اسرائیل بزرگ مقدمه­ای برای حکومت جهانی یهود است. از این رو، صهیونیست­ها تصرف کامل فلسطین توسط رژیم صهونیستی را اندیشه­ای الهی معرفی کرده و به آن تقدس بخشیده­اند. در سه گانه ارباب حلقه­ها می­بینیم که گاندولف با آن هیبت موسایی- الهی خود به مبارزه مدافعان شهر آخرالزمانی در برابر سایرون و سارومان تقدس ویژه­ای داده بود. موسیقی و صحنه­های پرهیبت و شکوه و جلوه­های ویژه فیلم که همگی دستاورد بکارگیری سی جی آی[3] است، در تقویت عظمت و شکوه آن بسیار موثر بود. با دقت در عناصر بصری و معماری و دکورهای عظیم این فیلم، خواهیم فهمید که لباس لشگریان مدافع شهر کاملاً همانند لبسا یهویدان و مسیحیان شرکت کننده در جنگهای صلیبی است که خود را مدافعان بیت المقدس می دانستند. در قسمت سوم ارباب حلقه ها در صحنه نبردی که در مقابل در عظیم شهرسایرون (موردور) اتفاق می افتد،‌ به وضوح سمبل­های صلیب و ستاره داوودی که نماد سپاهیان مسیحی و یهودی در نبرد آخرلزمان است، در سپاه آراگورن دیده می شود. در مقابل در صحنه­هایی قبل از این که نبرد عظیم در کناره دیوارهای بلند شهر آخرالزمانی رخ دهد، شاهدیم که سپاه شیطانی سایرون است که هنگ فیل سواران را علیه سپاه آراگورن به کار می­گیرد.  سپاهیان فیل سوار در فیلمهای تاریخی و اسطوره­ای چون اسکندر و 300 نماد لشگریان شرقی و ایرانی هستنند.

فیلم­های «بشمار تا آرماگدون» و «امگا کد2: مگیدو» نیز مضمون مشابهی دارند. وجه تسمیه فیلم امگا کد 2 به یکی از سخنان حضرت مسیح برمی­گردد که می­گوید: من از آلفا تا امگا هستم. من همه نشانه­های خدا هستم. (آلفا اولین و امگا اخرین حرف از حروف یونانی است). این فیلم صحنه های بسیار عظیمی را به تصویر کشیده است که نبرد عظیم آخرالزمان را نشان می دهد. سپاه شیطان یا انتی کرایست شامل 12 لشگر از اعراب مسلمان و دیگر آسیایی ها است و رهبر سپاهیان مسیح، رئیس­جمهور آمریکا است. سربازان آمریکایی با لباس فعلی ارتش آمریکا هستند.  

 

4-8: هولوکاست و کشتار شش میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم به دست نازی­ها: صهوینیستها با بهره گیری از این اسطوره بسیار مهم به بسیاری از اهداف سیاسی خود دست یافته­اند؛ مظلوم نمایی حاصل از تقویت این اسطوره باعث ایجاد حس همدردی و همدلی با آنها و ایجاد نوعی حقانیت و مشروعیت برای صهیونیستها شده است. فیلم­هایی مانند فهرست شیندلر،‌ پیانیست،‌ فرار جوجه­ای، زندگی زیباست، مرد ماراتن و  آمِن،‌ از جمله صدها فیلم،‌ سریال و انیمیشنی هستند که به این موضوع پرداخته­اند. نکته جالب در خصوص این موضوعها که تردیدهای عمومی را بیشتر بر می­انگیزد، ممنوع بودن تحقیق و بررسی درباره هولوکاست یا هرگونه اظهار نظر تردیدانگیز درباره این موضوع است. اساتید و محققان مکتب تاریخی رویزیونیسم (تجدید نظر طلبی یا حقیقت خواهی) که شامل افرادی همچون روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، دکتر زوندل و بسیاری دیگر از محققان می­شود، در راه تحقیق و اظهارنظر در این باره سالها زندان و بسیاری مصیبت­های دیگر را تحمل کرده­اند. 

 

5-8:کابالیسم یا تصوف یهودی: کابالیسم از آیین هایی است که جادوئیسم و جادوگری اصلاً از آن ریشه  می گیرد. کتاب و فیلم هری­پاتر  به نوعی از این مضوع نشات می­گیرد. برخی سرآغاز کابالیسم را به آیین­های جادویی مصر باستان مربوط می­کنند،  برخی فرقه شوالیه­های معبد و جنگ­های صلیبی را در ترویج کابالیسم در میان مسیحیان و ایجاد کابالیسم مسیحی موثر می­دانند. عناصر اصلی کابالیسم، موعودگرایی و شیطان شناسی و قدرت شر و روش­های مرموز صوفیانه و پنهان کاری و جادوگرایی هستند. همه این عناصر در اثری چون هری پاتر پیداست. البته آثار فراوان دیگری هم به کابالیسم اشاره های پیدا و پنهانی دارند. برای مثال در فیلم «فصل مسابقه[4]» با بازی ژولیت بینوش و ریچارد گِر که دوستاره مهم سینما به شمار می­روند، به طور صریح ­این موضوع به تصویر کشیده شده و از آن سخن به میان امده است.

 6-8: صلح­طلبی رژیم صهونیستی: برخی فیلمها که با مشارکت خود رژیم صهیونیستی ساخته شده­اند به دنبال نمایش صلح طلبی این رژیم سفاک هستند. فیلم The Band Visit  که به سفر یک گروه موسیقی مصری برای اجرای برنامه موسیقی در فلسطین اشغالی می پردازد،‌ با ارئه لطافت و نرم خویی صهیونیستها و برخورد دوستانه آنها و مهربانانه شان با گروه موسیقی مصری، به دنبال القای تصویری مشروع و دوست داشتنی از رژمی صهیونیستی است.

 

9-   معرفی و نقد مختصر چند فیلم برجسته صهیونیستی:  

 

عنوان: Amen

کارگردان:Cotsa-Gavvas              نویسندگان:Jean-Claude Grumberg 

Cotsa-Gavvas                                                                                 

بازیگران: Ulrich Tukur  -   Mathieu Kassovitz       سال ساخت: 2002         

در این فیلم گرستین افسری آلمانی است که یک شیمیدان نیز می باشد. او (همان طور که در مستندات جعلی و دروغین افسانه هولوکاست به طور مدام تکرار می شود) زیلکون ب را بدست آورده است اما برخلاف خواسته ی او، رهبران نازی از این گاز سمی برای از بین بردن یهودیان و انسان­های ناکارآمد بهره می­برند.

جنایت­های آلمان نازی، مظلومیت یهود، اتاق­های گاز (با استفاده از دود ماشین یا گاز سمی زیلکون ب)، کوره های آدم سوزی، کشتارهای بی مورد و غیر منطقی، نصب ستاره ی داود بر سینه ی یهودیان، نژاد پرستی و یهود ستیزی نازی ها، اردوگاه های کار اجباری، رفت و آمد قطارهای پر از یهودی و خالی شدن آنها در اردوگاهها و ... از مواردی است که همگی در فیلم­هایی که می­خواهند به روایت داستان هولوکاست بپردازند، استفاده می شوند. اما در این میان جریان بسیار مهمی که در این فیلم به نمایش در می­آید همدستی کلیسای کاتولیک و واتیکان  یا حداقل عدم توجه آنها به قتل عام یهودیان به دست نازی هاست. گرستین که نماد یک آلمانی خوب است (معمولاً در همه­ی فیلم­هایی که نازی­ها را قاتلان یهودی­ها معرفی می­کنند یک آلمانی خوب نیز وجود دارد) احساساتش بر اثر کشتار بی مورد یهودیان جریحه­دار شده و سعی می­کند به هر نحوی جلوی این نسل­کشی را بگیرد. او علاوه بر این که به خواسته­های رهبران نازی مبنی بر تقویت اثر گاز سمی تن نمی­دهد، سعی می­کند که با کلیسای آلمان ارتباط برقرار کند و این حادثه را به آنها گزارش نماید تا آنها با قدرت خود با این نسل­کشی مقابله نمایند اما کلیسا و رهبران آن به سخنان او اعتنا نمی­کنند. در ابتدا سخنان او را مستند نمی­دانند و از او می خواهند که آنها را مستدل نماید اما علی­رغم ذکر مشاهدات و مدارک و مستندات او سخنانش به جایی نمی­رسد و سرانجام او خود را از غم یهودیان در زندان به دار می آویزد. ریکاردو نیز کشیشی است که سعی می­کند گفته های گرستین را با کمک رابطه­هایی که دارد به گوش کلیسای واتیکان و پاپ اعظم برساند اما او نیز به در بسته می خورد چرا که دست­های رهبران کاتولیک در سیاست آلوده است و آنها با قدرت­های برتر دنیای آن روز هماهنگ و یک دل هستند.

 

 

عنوان:   راز داوینچی Davinci Cod       

کارگردان: Ron Howard  

نویسندگان: Akiva Goldsman      Dan Brown          

بازیگران:Tom Hanks    Andrey Tautou      Lan Mckellen    Jean Reno کمپانی: Columbia Pictures   سال ساخت: 2006  

اتاق فکر هالیوود در فیلم­های زیادی سعی می­کند تا از مسیح – علیه اسلام- چهره ای یهودی عرضه کند تا بدین وسیله همه­ی پیروان او را در نبرد آخرالزمان همراه خود کند. در واقع تبلیغ مسیح یهودی یکی از استراتژی های همیشگی سینمای هالیوود بوده است. در راز داوینچی دیر (خانقاه) صهیون که از افراد نام­آوری نیز تشکیل شده است از رازی محافظت می­کند و تصمیم دارد که این راز را در موقعیت مناسب به اطلاع عموم برساند. اعضای این دیر نیز همگی یهودی­اند. این دیر در واقع جریان بسیار مشابهی به فراماسونری دارد. رازی که دیر صهیون از آن محافظت می­کند این است که مسیح علیه السلام، مریم مجدلیه را به همسری انتخاب کرده بود و دختری به نام سارا نتیجه­ی این ازدواج بوده که سارا مقام نیابت مسیح را بر عهده داشت. اما بنا به ادعا­ی فیلم متاسفانه نفوذی ها و منافقان سارا را دستگیر کرده و نایب دیگری برای مسیح معرفی کردند و بدین وسیله جریان مسیحیت را به طریقی دیگر هدایت کردند و دیر صهیون تا بدین روز از هویت سارا و فرزندان او محافظت می­کند.

بر طبق این جریان، مسیحیان جهان اگر می­خواهند به حقیقت این واقعه و تعالیم مسیح دست پیدا کنند باید به دیر یهودی صهیون که محافظ نیابت عیسی بوده است مراجعه کنند و این همان خالی کردن بطن مسیحیت و جایگذاری آموزه های یهودی در آن است. علاوه بر این نام «سارا» که مثلاً دختر حضرت مسیح بوده از مقدس ترین اسامی یهودیان است چرا که سارا مادر اسحق، پدر بنی اسرائیل است. نمادهای شیطانی نیز مانند ستاره­ی 5 پر در درون یک دایره در این فیلم جایگاه ویژه­ای دارند و در نهایت داستان هنگامی که رابرت لنگدان در کلیسای بزرگ لندن به دنبال حقیقت راز داوینچی می گردد بدین نتیجه می رسد که این حقیقت را باید در ستاره ی داود که بارزترین نماد یهودیت است پیدا کند.

 

در حقیقت در رمز داوینچی ادعا می­شود که حقیقت راز حضرت مسیح (علیه السلام)، در تمام طول تاریخ توسط اعضای دیر صهیون در تابلوها، در موسیقی، در فیلم و در سایر هنرها زنده نگاه داشته شده است. حتی ادعا می­شود که ما حقیقت جام مقدس و حقیقت ماجرای مریم مجدلیه را در طول تاریخ برای کودکان در  در کارتون­های والت دیزنی نگه داشتیم! . حتی از کارتون­های زیبای­خفته، سیندرلا، سفید برفیو هفت کوتوله، شیر شاه و ...یاد می­شود؛  همیشه در این کارتون­ها افرادی­ هستند که قلمرو آنها تسخیر شده است؛ مثلاً سفیدبرفی از قلمرو خودش رانده می­شود، و به جنگلی می­رود و در آنجا زندگی می­کند. سیندرلا و زیبای خفته  هم همین گونه­اند. اینها از قلمرو خودشان دور شده­اند و زمانی باید به وسیله نیروهای خیر برگردند و قلمرو خودشان را پس بگیرند مانند شیر شاه.

 بنا به ادعای فیلم آن مادر گمشده همان مریم مجدلیه است، یعنی در این فیلم می­گوید که ما سعی کردیم این حقیقت راز جام مقدس را در آثار مختلف هنری حفظ کنیم و به نسل آینده انتقال دهیم. 

از هری ­پاتر هم در فیلم رمز داوینچی به طور مستقیم یاد می­شود که گویا هری پاتر هم از جمله آثاری بوده که برای حفظ آن حقیقت جام مقدس ساخته شده است. هری­ پاتر فردی است که از قلمرو خودش دور مانده، حقش را موجود رازآمیز و شروری به نام لرد ولدُمورت از بین برده است و هری به دنبال حق خود با او نبردهایی دارد تا در آخرین نبرد پیروز شود.

 

اما چرا صهیونیست­ها عیان­تر از گذشته پیام تولید می­کنند و برخی نقابها را برداشته­اند؟

 در فیلم رمز داوینچی گفته می­شود که با تغییر هزاره، نوبت به نبرد نهایی می­رسد و همه چیز عیان می­شود. در حال حاضر بیش از  صد و بیست شبکه اوانجلیستی در حال فعالیت جدی در این زمینه هستند. آنها معتقدند ورود به هزاره سوم ورود به دوره آخر­الزمان  است و از  این رو سیل فیلمهای مربوط به آخرالزمان روانه بازار می­شود تا افکار عمومی را در خصو این موضوع به سمت مطلوب خود جهت بدهند.[5]



1-   اسطوره در اینجا به معنای موضوع دروغ یا پدیده غیرواقعی و باطل است.

[2]-  Running Free

[3] - Computer Generated Imagery

[4] -Bee Season

4-در کنار این فیلم تاثیرگذار، آثار  کتاب بسیار پر فروش آن را نیز باید در نظر گرفت. کتابی که در کشورمان پس از شش بار تجدید چاپ،  نهایتاً در چاپ هفتم توقیف شد!